نویسنده درپیشگفتار کتاب می نویسد: در جامعه ای به سر می بریم که افرادی از نژادها و ادیان و عقاید سیاسی و اقلیت ها ی متفاوت در آن وجود دارند. متأسفانه این کثرت با عقاید زیادی همراه است که به تبعیض و تعصب در جامعه دامن می زند. گوشها با لطیفه هایی که درباره صفات اقوام خاصی گفته می شود، نا آشنا نیست. نگرش ها و عقایدی که تنها به علت تعلق بر نژاد، دین یا ملیت خاصی درباره افراد شکل می گیرد پایه واساس تعصبات است. وقتی مردم بر اساس تعصبات و عقاید    کلیشه ای رفتار می کنند در واقع مرتکب عملی تبعیض آمیز       می شوند.

حتی در پیشرفته ترین مناطق آزادیخواه، کودکان با تعصبات و رفتارهای کلیشه ای اطرافیانشان مواجه هستند. فرقی نمی کند که فردی درباره ی قومی خاص لطیفه تعریف کند یا درباره مذهب شان اظهارنظر کند. در هر صورت حفظ کودکان از گذر چنین نگرش هایی دشوار است. گاه حتی اعضای خود خانواده نیزعقاید خاصی دارند که بالاخره کودکان بطریقی با آن مواجه می شوند.

ممکن است کودکان دیگر چنین عقایدی را در بازی به کودک دیگر انتقال دهند و بالاتر از آن زمانی است که دوست ندارند با فرد خاصی بازی کنند،از این واژه ها استفاده بیشتری می کنند . کودکانی که خود انگاره صحیحی ندارند بیشتر دچار تعصب می شوند. این کودکان با تعصب دیگران خود را ارضاء می کنند.

برای آنکه دامنه این تعصبات به حداقل برسد راههای گوناگونی وجود دارد و اینجانب تصمیم گرفتم تا با گردآوری اجمالی مطالبی که در این کتاب به آنها اشاره می شود قدمی هر چند اندک در کاهش این معظل اجتماعی بردارم.

به امید روزی که ریشه تمامی تعصبات اجتماعی از این مرز و بوم برچیده شود.