در مقدمه کتاب آمده است:
امروزه، نظریه فراشناخت یکی از رویکردهای غالب در میان انواع نظریه های یادگیری به شمار می آید. در واقع، در نظام های آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته تلاش می گردد برنامه ریزی درسی و طراحی روش تدریس و نیز تدوین فعالیت های یادگیری بر پایه نظریه فراشناخت شکل گیرد .
با رشد و گسترش نظام شناختی در انسان، مجموعه ای از فرایندهای فراشناختی و نظارتی شکل می گیرد که موجب کار آیی، انعطاف پذیری حافظه و یادگیری هدفمند و آگاهانه می شود. به عبارت دیگر، مهارت های فراشناختی، آگاهی دهنده عمل می کنند که در طی یادگیری و پردازش اطلاعات مورد استفاده یادگیرنده قرار می گیرند و نیز جریان این پردازش را تسهیل می کنند. بنابراین به طور کلی، کیفیت حافظه و یادگیری به فراشناخت وابسته است.
کلید تحقیق تعلیم و تربیت کمک به دانش آموزان است که خزانه ی غنی ای از راهبردها، که به حل مسائل منجر می شود را یاد بگیرند. در این رابطه باید گفت کسانی که خوب می اندیشند معمولاً از راهبردها و برنامه ریزی های مؤثر برای حل مسائل استفاده می کنند. این افراد همچنین می دانند چه هنگام و در کجا از راهبردها استفاده کنند.
آیزنر[1](1983) معتقد است، جهان امروز جهانی فراپیچیده با انتظارات و ویژگی هایی متفاوت از گذشته است. آموزش و پرورش برای آماده کردن افراد جهت مواجهه با چالش های این عصر فراپیچیده، نیازمند نوسازی و بازسازی و نگریستن از زاویه ای متفاوت و عمل کردن در مسیری متمایز است. آموزش و پرورش می تواند انسانی متفاوت با انتظارات و ویژگی های دنیای جدید پرورش دهد که ظرفیت قضاوت، تفکر انتقادی، سواد با معنا، همکاری و زمینه های خدماتی را در افراد گسترش دهد .
یکی از اهداف مهم تدریس، کمک به دانش آموزان برای فهم مفاهیم اساسی یک موضوع به جای حفظ طوطی وار آن ها است .
همچنین یکی از اهداف آموزش برای دانشجویان این است که به طور انتقادی فکر کنند. برای دستیابی به این هدف، مهم است فاکتورهای شناختی معین که می تواند آن را آسان کنند، شناسایی شوند. وقتی که افراد از مهارت های فراشناختی یا روش هایی که احتمال یک نتیجه مطلوب را افزایش می دهد، استفاده می کنند، تفکر انتقادی اتفاق می افتد.
تفکر انتقادی به عنوان یک فعالیت مثبت، فرایندی ضروری برای رشد هر جامعه و سازمانی به شمارمی رود . این نوع تفکر به عنوان جنبه ای مهم از عملکرد حرفه ای امری حیاتی به شمار می آید. تفکر انتقادی جزء ضروری در تصمیم گیری بالینی و صلاحیت حرفه ای است.............