این نوشتار رنج نامه ای است از یک شهروندکه حاوی مضامین زیر است:
احساس درد، ترس از آینده، دین گریزی افراد (به ویژه نسل جوان)، کم رنگ شدن ارزشها، دهن کجی به مقدّسات، حرمت شکنیها، رکود، رخوت، عقبم اندگی، روزمرگی، شکسته شدن پی درپی تندیسهای اخلاق، ادب، رواج لاابالیگری، بی اعتمادی، خدشه دارشدن عدالت اجتماعی و دهها مورد دیگر که به صورت دغدغه های جدّیِ این مقطع از تاریخ انقلاب، تبلور یافته است و عزّت و اقتدار ایرانیِ مسلمان را مورد حمله قرار میدهد.
چه کسانی مقصّرند؟ پیشگامان، توده های مردم، قشر جوان، عناصر ظاهرالصّلاحِ بی محتوا، فرهنگ بیگانه، سایه های جهانی شدن، رسانه های تبلیغی، مبلّغان ارزشها، قلم به دستان، روشنفکران؟ کدامیک؟ شاید تاریخ، مقتضیات زمان، موقعیّت جغرافیایی و آب وهوایی، آسیایی بودن، آداب و سنن باستانی، ملّیّت و مجموعه ای از این قبیل نیز اثرگذار باشند.
درهرحال عنصر اصلی در بررسی جاذبه های طلوع و دغدغه های غروب، عنصر شناخت است؛ شناخت از واحد انسانی، کمّ و کیف جسمانی و روانی و پدیده های مؤثّر در جنبه های وجودی، فکری، عقیدتی، اجتماعی انسان و... . قطعاً شناختِ مراحلِ متفاوتِ تکاملِ فردی و اجتماعی او در قرنهای متمادی حائز اهمّیّت است.........
طراحی و پیاده سازی :