مقدمه تفاوت بين حالات و رفتار افراد و گروههاي سني متفاوت از ديرباز مهم بوده و عده اي را به داوري در مورد منشا آن وا داشته است .بحث و گفتگو در اين زمينه موجب شكل گيري حوزه «گفتمان نسلي» به عنوان يكي از عرصه هاي دانش بشري شده است. بحث در مورد نسل ها از رابطه، تعامل، و تضاد تا انفكاك و گسست نسلي انجام شده است. زيرا جوانان نيروي با انرژي و توانايي اند كه در صورت عدم مديريت و شكل گيري تضاد بين نسلي مي تواند حتي به نابودي تمدن نيز بينجامد. همان طور كه به رسميت شناختن آنها در يكي از جلوه هاي حيات جمعي «از خانواده تا حوزه عمومي» مي تواند به تعامل و سازندگي فرهنگي اجتماعي بينجامد.
فلاسفه و متفكران عصر قديم و مياني با ارائه دستورالعمل هايي در پي مهار و تربيت كردن جوانان براي حضور مجدد در جامعه بوده اند. بدين لحاظ اخلاقيات، فرهنگ مسلط، و اطاعت از نسل گذشته عناصر اصلي در فرهنگ پذيري جوانان معرفي شده است. با تغييرات كلي كه مصادف با شکل گيري سرمايه داري آغازين بوده است، اهميت نيروهاي جوان از منظر سياسي و اقتصادي مورد تاكيد قرار گرفت. با ورود به عصر مدرن، و بی اعتنايي به خانواده و قرار دادن حوزه عمومي به صورت تقابل گونه در مقابل حوزه خصوصي و خانواده، رابطه نسلي به عنوان موضوعي چالش برانگيز درآمد و مطالعه نسلي با محوريت رويكرد تضادي هويت علمي يافت........
طراحی و پیاده سازی :